حستان وقتی یک فیلم بد میبینید چگونه است؟! در حال حاضر من همین حس را بعد از تمام کردن جدیدترین بازی از مجموعهی ماجرایی Black Mirror دارم! حس تجربه کردن یک مجموعهی درهم و برهم از همه چیز که هیچ چیزش پولیش نشده و اجزای ساختاریش ارتباط معنایی درستی با هم ندارند. شاید عمده دلیل مقایسهی من از حس حاصل از بازی کردن این بازی با حس یک فیلم، غالب شدن یک وری و غیراستاندارد داستان بر همه چیز بازی باشد. آن هم داستانی که نه سر دارد و نه ته و نه شخصیتهای قدرتمند و نه فکتهای منطقی و نه روندی درست و درمان. بلک میرور جدید که استودیوی King Art Games آن را ساخته و توسط شرکت THQ Nordic نشر شده، چیزی در حد فیلمهای درب و داغان «اِد وود» یا همین آقای «تامی وایزو» در قید حیات است؛ اما چرا چنین است؟